از دل خاک فکه،
شهیدی یافتند،
در جیب لباسش برگه ای بود
بسمه تعالی.
جنگ بالا گرفته است.
مجالی برای هیچ وصیتی نیست.
تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم،
حدیثی از امام پنجم می نویسم :
به تو خیانت می کنند ، تو مکن.
تو را تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهراز تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش.
آنگاه از ما خواهی بود .
دیگر نایی در بدن ندارم خداحافظ دنیا……. یازهرا منبع کتاب زندگی به سبک شهدا ، مهدی نقدی ، منبع سایت تبیان.
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
اوایل جنگ بود. رساندن نان و مواد غذایی از پشت جبهه به مناطق جنگی خیلی منظم نبود. یک جا زیاد می رفت، یک جا کم. رفقای مجید می گفتند: «گاهی اوقات که سهمیه ی نان ما نمی رسید، نان های خشک را می زدیم توی آب رودخانه، خیس می کردیم و می خوردیم.» اما وقتی از مجید می پرسیدیم: «چی می خورید؟» می گفت: «بیشتر آبگوشت ماهی می خوریم!» فکر می کردیم ماهی را می گیرند و چون وسیله ی سرخ کردنش را ندارند، آبگوشت می کند. بعدها فهمیدیم منظورش از آبگوشت ماهی این بوده که نان را می زنند به آب رودخانه که ماهی دارد!
شادی روح شهید مجید زین الدین صلوات .
منبع: کتاب چلچراغ، ص232.
زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص54
#حکمت_104
#علم_بدون_منفعت
«وَ قالَ (ع) رُبَّ عَالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ وَ عِلمُهُ مَعَهُ لَا یَنفَعُهُ؛چه بسا عالمی که نادانی اش او را از پای درآورده؛ در حالی که علمش با او است و سودی به او نمی رساند.»
رُبّش: چه بسا
لَایَنفَعُهُ: سود نمی رساند اورا
امام علی(ع) در این گفتار حکیمانه به عالمان بی عمل، یا عالمانی که از علوم بی فایده (مثل جادو و تردستی) بهره مند هستند و از قوانین اسلام اگاهی ندارند ، اشاره کرده و فرموده است: آنها از روی جهل فتوا می دهند و موجب هلاکت خود و دیگران می شوند. لذا حضرتش می فرمایید: چه بسا دانشمندی که نادانی اش او را به هلاکت می افکند و علمی که دارد به او سودی نمی رساند.
امروز گیرم، گیرهمه چیز گیر تموم این خودیت ها و نادانی های متلاطم درونی ام یک پایم به سمت زمین گیر است و پای دیگر به سمتی که نمی دانم کجاست. آرزو ها و هوای نفس مرا دربند خویش کشیده است، به پرنده دلم اجازه سفر نمی دهد، می خواهم پرواز کنم به سمت بی نهایت. جسمم روحم را تسخیر خویش نموده است ؛چرا رهایم نمی کنی خسته ام ، خسته ام از این قفس از این زندانی که در آن گیر کرده ام هر چه تلاش کردم بالهایم شکسته تر، زخمی تر شد و من با چشمانی گریان به انتظار آمدن راه نجات و پرواز به سوی بی نهایت و محو شدن در حرکتم کسی نیست یاریم نماید؟ کسی نیست بالهایم را مرهم نماید. ای نفس ، ای هوای من مرا رها کن به من اجازه بده می خواهم بروم می خواهم پرواز نمایم. تا همه چیز و همه کس را پشت سر نهم و در سرزمین دیگری مأوا گزینم تا به آرامش همیشگی ببرسم . ….ای جسم و روح نا آرامم یاریم نما تا برای همیشه رها شوم …. مرا رها کن ……..
#حکمت_47
#شیوه_نفوذ_در_دل ها
وَ قالَ(ع) قَلَوبُ الّرِجالِ وَحشِیَّهٌ فَمَن تألَّفَهَا أقبَلَت عَلَیهِ؛ دل های مردم رمنده است، پس هر که با انها الفت و انس بگیرد (و دل هایشان را به دست اورد) به او روی آورند.»
وَحشِیَّه: رزمنده
تألَّفَهَا(تألّفَ+ها) الفت گرفت+با انها(قلب ها)
امام علی(ع) در این سخن می فرماید دل های مردم در ابتدا با یکدیگر نا مأنوس است و آنچه آنها را به هم پیوند می دهد، انس گرفتن و محبت آنان با یکدیگر است. انسان وقتی که با فرد غریب و ناشناخته ای رو برو می شود به طور طبیعی رابلطه عاطفی به آن فرد ندارد، اما اگر از او محبت ببیند، دلش به سوی او نرم شده و دل ها با او انس می گیرند.
- دختری از قبیله آفتاب در نعمت حرم
- سربازی از تبار سادات در نعمت حرم
- یا کاشف الکروب در تا کربلا راهی نیست
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- منــــــــــاره در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در ستاره
- احمدي در سفر یه سرزمین دوست
- پشتیبانی کوثر بلاگ در سفر یه سرزمین دوست