#خیلی_قشنگ_و_ساده
شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال با صفا. نمیشد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام. زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شد آشپزخانه! به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم ساده. روای همسر شهید: حسن آبشناسان. زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص134
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
خداشناسی
سپاس خداوندی راسزاست که از شباهت داشتن به پدیده ها برتر از توصیف وصف کنندگان والاتر است. با تدبیر شگفتی آورش، بر همه بینندگان آشکار، و با بزرگی عزتش بر همه فکرهای اندیشمندان پنهان است.
داناست، نه آن که آگاهی او از جایی گرفته شده یا در حال فزونی باشد و یا از کسی فرا گیرد، اداره کننده سراسر نظام آفرینش است بی آنکه نیازی به فکر کردن یا اندیشه درونی داشته باشد. خدایی که تاریکی های او را پنهان نسازد، و از نورها روشنی نگیرد، شب او را نپوشاند، و روز بر او نمی گذرد؛ نه بینایی او از راه دیدگان و نه علم او از راه اطلاعات و اخبار است. ترجمه خطبه 213 نهج البلاغه
الحکمه436 نهج البلاغه
الأولی بالکرم
وَ قالَ (ع) : أولیالنَّاسِ بِالکَرَمِ مَن عُرِفَت بِه اَلکِرامُ؛
راه شناخت بزرگواران
شایسته ترین مردم به بزرگواری آن که، بزرگواران را بااو بسنجند.
شهیدی_که_هم_قد_گلوله_بود
شهید مرحمت بالا زاده هم قد گلوله توپ بود.
گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس!
گفتم: چه جوری گلوله رو بلندمی کنی میاری؟
گفت: با التماس! به شوخی گفتم، می دونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت: با التماس!
تکه های بدنش رو که جمع می کردم فهمیدم چقدر التماس کرده.
منبع: سایت شفاف، زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص131.
- دختری از قبیله آفتاب در نعمت حرم
- سربازی از تبار سادات در نعمت حرم
- یا کاشف الکروب در تا کربلا راهی نیست
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- منــــــــــاره در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در ستاره
- احمدي در سفر یه سرزمین دوست
- پشتیبانی کوثر بلاگ در سفر یه سرزمین دوست