به قلم خودم
نجات پرنده
سوز سردی می وزید و نمنمی باران می بارید. همه جا سوت و کور بود. پرنده ها به داخل لانه هایشان رفته بودند، پسر بچه ای کوچک در حیاط خانه شان در حال بازی کردن بود که، ناگهان متوجه شد پرنده ای کوچک از سرما در حال لرزیدن است آن را برداشت و با خود برد، مادرش که کنار بخاری نشسته بود و در حال گرم شدن بود، ناگهان متوجه به صدا در آمدن در اتاق شد.. پسر بچه وارد شد در حالی که چیزی در زیر کُت پشمی اش پنهان کرده بود به مادرش نشان داد و گفت: ببین من چه چیزی پیدا کرده ام مادرش گفت : چه چیزی پیدا کردی؟ او گفت: من این پرنده را از داخل حیاط پیدا کردم مثل اینکه راه لانه اش را گم کرده است مادرش که در حال تماشا کردن پسر بچه و پرنده بود لبخندی از روی محبت و دلسوزی به فرزندش زد و گفت : آفرین بر توکه به این پرنده محبت و کمک کردی خد ای مهربان بچه هایی که، به پرنده ها مهربان باشند و آنها را اذیت نکنند خیلی دوست دارد خدا هم حالا تو را خیلی دوست دارد پس بگذار کنار بخاری گرم شود.
پسر بچه از اینکه مادرش اجازه داده بود آن پرنده را مدتی نگه دارد خوشحال شد و لبخندی از روی رضایت بر لبانش نقش بست و از مادرش تشکر کرد و پرنده را با خود به داخل اتا قش برد. تا مدتها دوستان صمیمی برای هم بودند اما کم کم زمان آن فرا رسیده بود که پرنده به لانه اش بر گردد، پسر بچه خیلی ناراحت بود و نمی توانست خاطرات شیرین روز هایی که درکنار هم بودند را فراموش کند اما چاره ای نداشت که او را آزادکند چون او نیز باید مثل پسر بچه کنار خانواده اش باشد پس او را با ناراحتی آزاد کرد و پرنده خوشحال و سرحال از او تشکر کرد و رفت.
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با سلامٍ
دوست عزيز از شمامتشكريم كه ازاين وبلاگ ديدن مي كنيد ،
مطالب اين وبلاگ توليدي يا باز آفريني است
نظرات يامطالب ارزشمندتان را براي ما بفرستيد
وباپيشنهادات خود مارا ياري كنيد.
باتشكر
جستجو
نجات پرنده
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات
- دختری از قبیله آفتاب در نعمت حرم
- پرنسس های چادری
- Lord of peace
- دختران قبیله آفتاب
- منجی بشریت
- سربازی از تبار سادات در نعمت حرم
- سربازی از تبار سادات
- یا کاشف الکروب در تا کربلا راهی نیست
- ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
- تازه های کوثر
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
- تازه های کوثر
- منــــــــــاره در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- منــــــــــــــاره
- در ستاره
- وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
- تازه های کوثر
- احمدي در سفر یه سرزمین دوست
- انتظار ظهور ماه پنهان
- پشتیبانی کوثر بلاگ در سفر یه سرزمین دوست
- ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
- فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
Sidebar 2
This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".