?مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که #من اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنتهای باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش میخواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، میگوید من خوب است باشم. این از شیطنتهای باطنی انسان است. انسان به صورت مقدس مآبی طرحش میکند، من میخواهم به این ثواب برسم. اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را، بالاترش را به شما میدهند، و شما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر میتواند، راضی نمیشوید.
?مسئله این نیست که #ثواب میخواهم، مسئله این است که #دنیا میخواهم. اختلاف اگر بین افراد پیدا میشود، جستجو کنند در باطن ذات خودشان ببینند که مسئله، مسئله #مصلحت_اسلام و مصلحت مسلمین است یا مسئله، مسئله #مصلحت_خودش هست؟ پای #نفس در کار است یا #خدا در کار است؟ اگر یک کسی یک مطلبی را بهتر از من میتواند انجام بدهد، آیا من خوشحالم به اینکه او متصدی امر بشود یا من ناراحتم؟
?صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۰
اخلاق تشکیلاتی