حضرت_ مهدی_(عج)_ نسخه_ شفا_ بخش
ما ا نسان ها در این پیچ و خم زندگی در گیر و دار زمانه محبوس جهالت ها و غفلت ها شده ایم و روز به روز با پیشرفت تکنولوژی ها ، شبکه های اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی همچنان بر جهالت و نادانیمان افزوده می شود به گونه ای که راه به جایی نبرده و همچنان مثل گذشته های نه چندان دور به گشت و گذار در وادی حیرانی و سر گردانی مشغولیم و هرروز از حضرت مهدی (عج) دور و دورتر می شویم برای درمان بیماریهای جسمیمان و رو حیمان به افرادی مراجعه می کنیم که با تجویزات و نسخه های نادرست اخلاقی و انسانی خود ما را به صحرای بر هوت می کشانند آنگاه گم گشته و پریشان خاطر درپشت درب های یأس و تنها یی همچنان خود را با خته ایم اگر غرور را کنار گذاشته و به خود آییم ، متو جه می شویم ، پزشک بیماریهایمان همین نزدیکی هاست این ماییم که از ایشان دور شده ایم و در قله های افلاک به سر می بریم کمی تو جه و مراقبت در طول مسیر ما را به ایشان می رساند بدون نیاز به وقت قبلی و صرف هزینه های هنگفت پس تا زمان نگذشته به خود آییم .
ما انسانها پنجره چشمان تیز بین خود را بر روی همه چیز گشوده ایم و همه چیز را در یک لحظه آن چنان رصد می کنیم که اجازه نمی دهیم یک مورد آن از تیر رس رصد ما عبور کند چشمی که این گونه است گرفتار همه چیز شده چطور می خواهد حضرت مهدی (عج) را ببیند شفای بیماریهایش را از ایشان بخواهد ؟ باید پنجره چشمانمان را بر روی آنچه که ضروری نیست بسته نگه داریم .
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید . «نیمایوشیج»
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
موضوع: "ترجمه"
مهمانی_ساده فرشته ها
حسین و دوستش مدتها بود که روز شماری می کردند و به امید آمدن آن روز روز های انتظار را با بی صبری و اشتیاقی فراوان سپری می کردند
ترجمه_نامه_79 _نهج البلاغه
علل_نابودی_ملتها
پس از یاد خدا و درود!همانا ملت های پیش از شما به هلاکت رسیدند ، بدان جهت که حق مردم را نپرداختند.پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند، و مردم را به راه باطل بردند وآنان اطاعت کردند.
ساحل_ دوستی ها
آفتاب سخاوتمندانه پرتو طلایی اش را گردن آویز زمین ساخته بود و در هاله ای از نور و درخشش غوطه ور ، درختان حریر سبز خود را به تن کرده و دستبند های نقره فام به دست ، پرندگان تهلیل کنان اوج عظمت خدا را جشن گرفته و امروز را به امید فردایی روشن به خاطرات دیروز سپرده و گذر ایام را در پشت پنجره آرزو ها به نظاره نشسته بودند ، ماهیها در حوض نقاشی زندگی را بر روی آب ها به تصویر کشیده و کودکی در ساحل دوستی صداقت را در کاسه قلب ها می ریخت .
سفر_ به_ سرزمین_ دوست
صدای دل انگیز معشوق به گوش می رسد آماده سفری ملکوتی می شویم مثل همیشه سر و روی خود را می شویم
- دختری از قبیله آفتاب در نعمت حرم
- سربازی از تبار سادات در نعمت حرم
- یا کاشف الکروب در تا کربلا راهی نیست
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- منــــــــــاره در اگر ترکیدید ما را هم شفاعت کنید
- در ستاره
- احمدي در سفر یه سرزمین دوست
- پشتیبانی کوثر بلاگ در سفر یه سرزمین دوست